ایدهپردازی بدون رانت
فن بیان، ارتباط موثر، افزایش اعتمادبهنفس، بازاریابی فرهنگی، جُنگ شادی و کنسرت موسیقی از جمله عنوانهای برنامههای کاری اوست. اما درآمد و گردش مالی او و همکارانش چگونه تأمین میشود: «ما نه رانت داریم و نه اهل زدوبند با شرکتها و دستگاههای دولتی و خصوصی هستیم. برگزاری همایشها و نشستها به سفارش ارگانهای مختلف بهخصوص دولتیها کار رایجی بود که سالها در ایران و احتمالا نقاط دیگر دنیا انجام میشود، ولی ما آموزشهای متنوع و جذابی طراحی کردیم و محصولات فرهنگی ما آنقدر خوب بود که برای فروش آن، نیازی به قرارداد و گرفتن پول از جایی نداشتیم، بلکه این مردم هستند که خودشان با هزینه کم یا زیاد روزانه از ما خرید میکنند ما همایشهایمان را برای مردم برگزار میکنیم و آموزشهای فرهنگی ما آنها را برای رسیدن به زندگی مطلوبتر یاری میکند.» او بعد از آشنایی با یک مربی موفقیت در تهران کارش را آغاز کرد: «روزی مستاصل و خسته از شرایط بیکاری و بیپولی بودم، آگهی دعوت به یک همایش موفقیت را دیدم، خیلی امیدوار نبودم، ولی به هر جهت در آن برنامه شرکت کردم. ایده کسبوکار آنها برایم جالب بود، اینکه ما آموزش را به همراه تعدادی محصولات فرهنگی بتوانیم به مردم بفروشیم.»
تعامل با دستگاههای اجرایی
او خیلی زود بحث مشکلات و دردسرهای کاری خود را پیش میکشد: «بخشی از مشکلات ما شیرین است، بخشی دیگر تلخ؛ وقتی برای برگزاری یک جشنواره، نمایشگاه، سمینار یا همایش به شهر دیگری غیر از تهران میرویم ابتدا باید فرهنگعمومی، باورها، احساسات و علاقهمندیهای مردم آن شهر را بشناسیم، این مسئله کار سختی است. اگر تشخیص ندهیم که علاقهمندی آنها چیست، در فروش ناکام میمانیم، ضمن اینکه سیستم اجرایی ما بهخصوص در حوزه پشتیبانی و تدارکات متمرکز است. به این معنی که تمامی اتفاقات یا کارهای لازم پیشبرنامه را نیروهای دفتر مرکزی در تهران انجام میدهند بهخصوص برای بار اول که به شهری سفر میکنیم تشخیص اینکه تبلیغات محیطی و نحوه اطلاعرسانی برنامه چگونه باشد برای ما دشوار است. اول باید میفهمیدیم بالای شهر و پایینشهر کجاست؟ محلهای شلوغ و ترافیکی برای نصب تابلوها کجاست؟ چه ساعتی مناسب اجرای برنامه ماست؟ محل جغرافیایی سالن برگزاری، دسترسی مناسبی دارد یا نه؟ اینها همه مشکلات و سختیهای شیرینی است، اما آنچه تلخ است ناهماهنگی دستگاههای اجرایی و نظارتی است؛ اداره فرهنگ و ارشاد، پلیس اماکن، سازمان ورزش و جوانان، بهزیستی، فنیوحرفهای و آموزشوپرورش همچنین دانشگاهها به نوعی دخیل هستند، اما هر شهر در ایران قواعد اداری خودش را دارد، گاهی هیچکدام از دستگاههایی که نام بردم حاضر به صدور مجوز برنامه نمیشدند، گاهی هم همه آنها معتقدند باید از تکتک آنها مجوز بگیریم. متاسفانه دستگاههای فرهنگی در ایران متعدد هستند و این موازیکاری در خیلی از مواقع سنگانداز راه ما بوده است.»
موفقیت در شهرستانها نه تهران
او کار خود را با برگزاری کلاسها و فستیوالهای کوچک فرهنگی در تهران آغاز کرد، خیلی زود متوجه شد که رقبای بسیار سرسختی دارد. در آن زمان این مدل از کارهای فرهنگی در تهران رواج داشت، اما در شهرهای دیگر ایران ناشناخته بود. «اولین گام موفقیت من خروج از تهران بود شاید اگر در تهران نشسته بودم به این تجربه نمیرسیدم و گردش مالی چندانی برایم ایجاد نمیشد.
جمعیت، شاخصه مهمی در برنامههای فرهنگی است، بنابراین از شهرهای پرجمعیت و شلوغتر کشور شروع کردم؛ شیراز، اصفهان، بندرعباس، مشهد، تبریز، یزد و کرمان شهرهایی بودند که در آنجا بسیار موفق بودم.» ایلیا مهرابی و همکارانش در سه سال گذشته مجموعا ۷۶۵جلسه همایش برگزار کردند و حدود ۴۰هزار نفر را حداقل برای دو ساعت در برنامههای خود شرکت دادند. آنها در دفتر کار خود محصولات آموزشی زیادی در قالب سیدی، نرمافزار یا کتاب پس از کسب مجوز انتشار از دستگاههای مربوطه، تهیه و تولید میکنند و در اختیار باشگاه مشتریان خود قرار میدهند. یکی از مهمترین دلایل رونق کسبوکار آنها، ارتباط مداوم با مشتریان در سراسر کشور است. باشگاه مشتریان آنها بسیار فعال است و مشتریان را هیچوقت برای یک دوره طولانی تنها نگذاشته است. اکثر خدمات ارائهشده در باشگاه مشتریان رایگان است و این هزینهای را به آنها تحمیل کرده است، اما نگاه آنها به این هزینهها، سرمایهگذاری است:«اینکه در اولین ارتباط و در ارتباطات بعدی از مشتری توقع پول داشته باشیم اشتباه است، آنها باید به آهستگی مطمئن شوند که خدمات ما به کارشان میآید. فروش محصولات، خدمات آموزشی، برگزاری کنسرت و نمایشگاههای مردمی شیوه خاص خودش را دارد و با فروش کالاهای ملموس در اصناف دیگر متفاوت است.» از او میپرسم چه برنامهای برای آینده خودتان دارید؟ «مردم به هیچوجه کارهای تکراری را دوست ندارند. ما اتاق فکری با حضور بسیاری از اساتید و بازاریابان تشکیل دادهایم که بهطور مرتب ایدهها و خلاقیتهای نوینی را تبدیل به محصولات آموزشی میکنند، اما بهطور کلی در آینده قصد داریم از اجرا فاصله گرفته و با ایجاد یک مجموعه شتابدهنده، استارتآپی را درست کنیم که کارش راهنمایی و کارآفرینکردن افرادی است که دوست دارند تهیهکننده باشند. در این سه سال تجربیاتی را کسب کردهایم که برای برگزاری همایشهای مردمپسند باید چه کرد. افراد زیادی علاقهمند به تهیهکنندگی هستند، اما مثل روزهای اول کاری ما، سرمایه لازم را در اختیار ندارند که ما با حمایت از آنها برگزاری فعالیتهای فرهنگی را در کشور توسعه میدهیم و در کنارش از سود فعالیتهای آنها بهره میبریم.»